{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
brake
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[اقتصاد و بازرگانی]
ترمز
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
ترمز
معنی brake, معنی دقشمث, معنی brake, معنی اصطلاح brake, معادل brake, brake چی میشه؟, brake یعنی چی؟, brake synonym, brake definition,
معنی forming
,
ترجمه forming
به فارسی,
معنی پوسته غیرموضعی
,
ترجمه پوسته غیرموضعی
به انگلیسی,
معنی وابستهبه خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
,
ترجمه وابستهبه خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
به انگلیسی,
معنی خلاص کردن (از درد و رنج و عذاب)، کمک کردن، معاونت , ساختن، ریدن کردن، تخفیف دادن، تسلی دادن، فرو نشاندن، بر کنار , کردن، تغییر پست دادن، برجستگی، داشتن، بر جسته ,
,
ترجمه خلاص کردن (از درد و رنج و عذاب)، کمک کردن، معاونت , ساختن، ریدن کردن، تخفیف دادن، تسلی دادن، فرو نشاندن، بر کنار , کردن، تغییر پست دادن، برجستگی، داشتن، بر جسته ,
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی